سامیار بزرگ مرد آریایی

بدون عنوان

یه خبر جدید                                                          یه خبر جدید بچه ها یه عضو جدید به ما اضافه شده ایلیا جون یه خواهر کوچولوی ناز داره خیلی کوچولوئه حتی از من... البته یه دونه باهاش عکس گرفتم     ...
6 مرداد 1392

1392/04/16

سلام بابائی تولدت مبارک.... من و داداش حسین قدر زحماتت رو میدونیم. ممنونیم ازاینکه بدنیا اومدی...
25 تير 1392

1392/04/13

چند روزی بود که لثه ام درد می گرفت خیلی بیقراری میکردم دوستان شما که میدونید چه دردی داره.دندونام داره در میاد مامانم برام آش دندونی درست کرد. جاتون خالی بود چه خوشمزه بود. حتماً عکسهاش رو براتون تو وبلاگم میزارم  
25 تير 1392

بدون عنوان

سلام امروز هفتادوسه امین روزه که از دنیای فرشته ها به دنیای آدما اومدم. شرمنده از اینکه دیر به دیر براتون می نویسم آخه مامانی سرش شلوغه وقت نداره به هر حال خواستم بگم فردا تولد داداش جونم هست حتماً عکس هاش رو براتون تو وبلاگم میزارم                 ...
21 خرداد 1392

بدون عنوان

                          با مامان و بابا و داداشم رفتيم پارك   من و دایی مجتبی جونی ببین چه روی سرم کلاه گذاشتن البته کلاه اول مال خودمه کلاه دوم مال داداش ایلیاست با داداش ایلیا رفتیم گردش خوش گذشت   ...
21 خرداد 1392

بدون عنوان

عكس من و ماندانا دختر عمه جونم 2 سالش هست خيلي منو دوست داره                                                             عكس دختر دايي جونم زهرا كوچولو البته الان يك سالشه   ...
20 خرداد 1392

بدون عنوان

ديروز تونستم به زحمت خودم رو برگردونم نميتونستم خودم رو نجات بدم بلاخره با داد و بيدادهاي من ماماني از وضعيتم باخبر شداول به همراه داداشي كلي بهم خنديدند بعدش بهم كمك كردند كه كمي روي سينه دراز بكشم آخيش چه باحال بود        ...
20 خرداد 1392